سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

باسمه تعالی

سوره "الانسان"

این سوره هفتاد و ششمین سوره قرآن در ترتیب مصحف موجود و نود و ششمین سوره به ترتیب نزول است. سی و یک آیه، 240 واژه و 1054 حرف دارد.

این سوره از آن رو"انسان" خوانده شده که در آغاز آن از خلقت انسان سخن رفته است. اسم های دیگری که بر آن اطلاق کرده اند عبارتست از: هل اتی علی الانسان، هل اتی، دهر، امشاج و ابرار.

در مسئله مکان نزول سوره، میان علما اختلاف نظر است. بعضی آن را در شمار سوره های مدنی و برخی آن را از جمله سوره های مکی دانسته اند و گروهی قائل به تفصیل شده و می گویند بخشی از آن در مدینه و قسمت دیگر در مکه نازل شده است. علامه طباطبایی می گوید:این سوره به شهادت سیاقی که دارد، همه و یا حداقل 12 آیه نخست آن در مدینه نازل گشته است.

در آغاز این سوره سخن از آفرینش انسان و مجهز نمودن او به نیروی شنوایی و بینایی و هدایت وی به صراط مستقیم است. آنگاه انسان ها را به دو گروه شاکر و کفور تقسیم می کند و پاداش گروه اول و جزای دسته دوم را ذکر می فرماید. پس از آن به بیان اعمال ابرار، وصف ثواب آنان نزد خدا و نزول قرآن از جانب خدا می پردازد و آنگاه پیامبر خود را به صبر، یاد خدا و عبادت در شب امر می کند.

سوره، با بیان این نکته که قرآن تذکره و پندی است برای همه مردم و با فراخواندن به ایمان و عمل بدانچه در قرآنست، ختم می شود.

مفسران شیعه و اهل سنت گفته اند که مراد از ابرار مذکور در آیه، که به نذر خود وفا می کنند و افطار خود را در سه شب متوالی به مسکین، یتیم و اسیر می بخشند، حضرت علی (ع) حضرت زهرا(س) و حسنین – علیهما السلام – هستند.

سوره "غافر"

سوره غافر چهلمین سوره قرآن و در نزول، شصتمین سوره است. از آن رو به غافر نامبردار است که این واژه در آن ذکر شده است. عناوین دیگر سوره عبارتست از: مؤمن (به سبب ذکر داستان مؤمن آل فرعون در آن) طول و حم اولی(زیرا اولین سوره از هفت سوره ای است که با حم آغاز شده و به حوامیم معروفند) .

این سوره 85 آیه، 1199 واژه و 4780 حرف دارد. در مکه نازل شده ولی بعضی، آیات 56 و 57 را استثناء کرده اند.

روح جاری در پیکره این سوره، پیکارمیان حق و باطل، ایمان و کفر، دعوت و تکذیب آن و مسأله بلند پروازیها و تکبر و استبداد نا به حق در زمین و نتیجه آن، یعنی:ابتلا به کیفر الهی،است. این سوره صولت ستمکاران و طاغوتی ها را با ذکر عذابی که امتهای گذشته به علت تکذیب حق بدان مبتلا گشتند، درهم می شکند. آنگاه با ارائه بخشهایی از داستان موسی با فرعون،هامان و قارون، موضع طغیانگران را در برابر دعوت حق به تصویر می کشد.در این سوره، سخن از مردی مؤمن از خاندان فرعون است که ایمانش را پنهان داشته و در دفاع از موسی، ادله و براهین حق را بر فرعون عرضه می کند و آنان را از عذاب قیامت برحذر می دارد.

پس از آن که خداوند از خوار کردن کافران و یاری نمودن انبیاء و مؤمنان در دنیا و آخرت سخن می گوید، رسولش را به صبربر آزارهای قوم امر می فرماید. سپس نشانه هایی که در جهان هستی بر وحدانیت و قدرت خدا دلالت دارد، ذکر می کند و سوره را با عبرت گیری از شکست و عذاب ظالمان و بیان این که ایمان پس از مرگ سودی ندارد به پایان می برد.

سوره" نور"

سوره نور صدو دومین سوره ای است که بر پیامبر نازل شد و در ترتیب کنونی قرآن بیست و چهارمین سوره است.

یکی از زیباترین و ژرف ترین آیات قرآنی به نام نور، در این سوره جای دارد و از این رو این سوره به نور نامبردار است و به قولی؛ چون با بیان آداب، فضایل و تشریع احکام و قواعد، راه زندگانی اجتماعی را برای مردم روشن می سازد، به نور موسوم گشته است.

سوره نور 64 آیه، 1316 واژه و 5680 حرف دارد و در شمار سوره های مدنی است.

سوره با اعلانی قوی درباره تکالیف، حدود، آداب و اخلاق آغاز می شود. سپس حد زنا، حکم زانی، حد اتهام زنا به دیگران و حکم اتهام شوهر به زن مطرح می گردد. آنگاه داستان افک، که ماجرای سوء ظن به یکی از همسران پیامبر (ص) و تبرئه اوست، ذکر می شود، سپس پاره ای از آداب به عنوان راههای پیشگیری از گناه و گمراهی بیان می شود،آدابی نظیر: اجازه گرفتن از اهل خانه برای ورود به خانه، امر به چشم فرو بستن از نامحرم و از مواضع حرام، نهی از ظاهر کردن زینت و مواضع آرایش برای نامحرم و تشویق به ازدواج درآوردن عزب ها. آدابی که افراد جامعه می باید نسبت به رسول خدا(ص) رعایت کنند،از دیگر مسائل مطرح شده در این سوره است. سرانجام،در پایان متذکر می شود که آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست و اوبر همه چیز آگاه است.


  
عنوان فارسی تفسیر سوره هود
پدیدآورندگان محسن قرائتی
توضیحات قرآن از همین حروف الفبا تشکیل شده که همواره در اختیار همه هست، اما خداوند از همین حروف ساده، کتابی ساخته که کسی نمی‏تواند مشابه آن را بیاورد. چنانکه انسان از خاک، آجر و سفال می‏سازد، ولی خداوند از همین خاک، هزاران نوع گل، گیاه، میوه، حیوان و انسان خلق می‏کند. آری، همان‌گونه که قدرت خداوند را در نظام تکوین می‏بینیم، قدرت او را در کتاب تشریع نیز مشاهده می‏کنیم.
قرآن کتابی است هم محکم و هم مفصّل، نه تناقض دارد و نه تهافت، هم فصیح است و هم بلیغ، محتوایش در فصل‏ها و سوره‏های مختلف جدای از یکدیگر امّا به دنبال هم آمده است.
قرآن، کتابی است محکم که یک روح دارد و آن روحِ توحید است و تمام داستان‏ها و مواعظ و احکام و آیات قرآن، تفصیل همان روح توحید است.
قرآن کتابی است محکم، نه تغییر و تحریف یافته و نه قابل شک و تردید است. بنای آن بر حدس و فرض نیست، بلکه همه مطالبش محکم و استوار است.

  

قرائت و تلاوت تمام سوره های قرآن آثار دنیوی و اخروی بی شماری دارد و برای هر کدام از سوره های قرآن فضائل زیادی بیان شده است. البته به این نکته باید توجه داشت که قرآن برنامه زندگی و کتاب عمل است و تلاوت آن سرآغازی است برای تفکر و ایمان و وسیله ای است برای عمل کردن به محتوای قرآن و همه پاداشهای عظیم نیکو کاران نیز از همین جا و با همین شرایط تحقق می یابد.

نکته دیگری که قابل تذکر است این است که ما نباید دنبال این باشیم که کدام سوره از همه ثواب بیشتری دارد و تنها با خواندن همیشگی آن سوره از برکت سوره های دیگر محروم بمانیم. چرا که قرآن مجموعه ای است که باید همه آن در کنار هم باشد و انسان با بهره گیری از همه آن است که می تواند به خودسازی بپردازد.

البته در روایات فضیلت ها و برکات خاصی برای هر کدام از سوره ها و حتی بعضی از آیات قرآن بیان شده است. که از باب نمونه به ذکر برخی از این فضائل می پردازیم:

1? فضیلت «بسم الله الرحمن الرحیم»: در روایات اسلامی به قدری به این آیه اهمیت داده شده که آن را چیزی هم ردیف اسم اعظم الهی معرفی می کند. چنانکه از امام صادق (ع) نقل شده:  ”«بسم الله الرحمن الرحیم» به اسم اعظم خدا نزدیک تر است از مردمک چشم به سفیدی آن”.[1] روایات بسیاری به همین مضمون در فضیلت «بسم الله الرحمن الرحیم» به ما رسیده است.

2? فضیلت سوره حمد (فاتحه الکتاب): از رسول اکرم (ص) نقل شده است که حضرت فرمودند: “هر کس سوره فاتحه الکتاب را بخواند به او آن چنان پاداشی می دهند که گویی دو ثلث قرآن را خوانده و بر هر مؤمن صدقه داده است.”[2] در روایت دیگری وارد شده که:” هر کس این سوره (حمد) را بخواند هر چه از خدا بخواهد به او می دهد.” یا سوره حمد را شفای برای هر درد و بیماری معرفی کرده اند. به هر حال روایات بسیاری در اهمیت این سوره وارد شده است و قرائت آن ثواب بسیار زیادی دارد.

3? سوره توحید: فضائل زیادی برای خواندن این سوره ذکر شده است. از جمله اینکه سوره توحید را ثلث قرآن می دانند و در تشییع جنازه خواننده سوره توحید هفتاد هزار ملک می آیند پیامبر اعظم (ص) فرمودند کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد خواندن سوره توحید بعد از هر نماز ترک نکند چرا که هر کس آن را بخواند خداوند خیر و دنیا آخرت را برای او جمع می کند و خودش و والدین او و فرزندان اون را می آمرزد.[3]

4? سوره بقره: از پیامبر اعظم (ص) سؤال شد که کدام سوره افضل سوره ها می باشد حضرت فرمودند:” سوره بقره و در آن آیة الکرسی.”

5? آیة الکرسی: ثواب خواندن این آیات به حدی زیاد است که شیعه و سنی نقل کرده اند که پیامبر (ص) فرمودند: هر گاه مؤمنی آیة الکرسی بخواند و ثواب آن را به اهل قبور اهدا کند خداوند به ازاء هر حرفی برای او فرشته ای قرار می دهد که تا روز قیامت برای او تسبیح کنند.

6? فضیلت سوره آل عمران: وارد شده که هر کس این سوره را بخواند هر آیه ای از آن امانی است برای گذشتن از پل دوزخ.”[4]

7? سوره نساء: وارد شده، هر کس سوره نساء را روز جمعه بخواند از فشار قبر ایمن خواهد بود[5] و درباره سوره مائده آمده است که هر کس آن را هر پنجشنبه بخواند ایمانش آلوده نمی شود و برای خدا شریک قرار نمی دهد.

8? سوره فلق و ناس: در روایتی از پیامبر (ص) نقل شده که به یکی از یارانش فرمود: می خواهی دو سوره به دو تعلیم کنم که برترین سوره های قرآن هستند؟ عرض کرد: آری ای رسول خدا حضرت معوذتین (سوره فلق و سوره ناس) را به او تعلیم کردند. سپس آن دو را در نماز صبح قرائت نمودند و فرمودند هر گاه بر می خیزی و می خوابی این دو سوره را بخوان[6].

خلاصه هر سوره ای از قرآن دارای خاصیتی معنوی است؛  که به راحتی نمی توان قضاوت کرد کدام سوره ثواب بیشتری دارد. اما آن چه که مهم است، قرآئت و تلاوت همه سوره های قرآن است؛ تا انسان از همه فضائل آن بهرمند شود.[7]



[1] تفسیر برهان، ج 1، ص 41?

[2] تفسیر المجمع البیان، ج 1، ص 14 و 15?

[3] تفسیر نمونه، ج 27، ص 429?

[4] مجمع البیان، ج 1، ص 693?

[5] ثوابت الاعمال، ص 133?

[6] تفسیر نمونه، ج 27، ص 454?

[7] اقتباس از سؤال شماره 872 (سایت اسلام کوئست: 1021).


  
ترجمه المیزان : سوره فاتحه


مقدمه


ترجمة المیزان ج : 1ص :7


بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله الذی انزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا، و الصلوة علی من جعله شاهدا و مبشرا و نذیرا، و داعیا الی الله باذنه و سراجا منیرا و علی آله الذین اذهب عنهم الرجس، و طهرهم تطهیرا .


در این مقدمه روشی را که ما در این کتاب در بحث و جستجو از معانی آیات قرآن کریم اتخاذ نموده‏ایم، برای خواننده معرفی میکنیم .


نخست باید بگوئیم: تفسیر که بمعنای بیان معانی آیات قرآنی، و کشف مقاصد و مدالیل آنست، از قدیمی‏ترین اشتغالات علمی است، که دانشمندان اسلامی را به خود جلب و مشغول کرده است . </span>


و تاریخ این نوع بحث که نامش تفسیر است، از عصر نزول قرآن شروع شده، و این معنا از آیه : ( کما ارسلنا فیکم رسولا منکم، یتلوا علیکم آیاتنا، و یزکیکم و یعلمکم الکتاب و الحکمة، همچنانکه در شما رسولی از خود شما فرستادیم، تا بر شما بخواند آیات ما را، و تزکیه‏تان کند، و کتاب و حکمتتان بیاموزد ) به خوبی استفاده میشود، چون می‏فرماید : همان رسولیکه کتاب قرآن به او نازل شد، آن کتاب را به شما تعلیم می‏دهد .





ترجمة المیزان ج : 1ص :8


طبقه اول از مفسرین اسلام، جمعی</span>از صحابه بودند، ( که البته مراد ما از صحابه غیر علی (علیه‏السلام‏) و ائمه اهل بیت علیهم السلامند، برای اینکه در باره آنحضرت سخنی جداگانه داریم، که بزودی از نظر خواننده می‏گذرد )، مانند ابن عباس، و عبد الله بن عمر، و ابی، و غیر ایشان، که دامن همت به کمر زده، و دنبال این کار را گرفتند .


آنروز بحث از قرآن از چارچوبه جهات ادبی آیات، و شان نزول آنها، و مختصری استدلال به آیات برای توضیح آیاتی دیگر، و اندکی تفسیر بروایات وارده از رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسل? ?‏)، در باب قصص و معارف مبدأ و معاد، و امثال آن ***** نمیکرد .


در مفسرین طبقه دوم، یعنی تابعین، چون مجاهد، و قتاده، و ابن ابی لیلی، و شعبی، و سدی، و دیگران نیز که در دو قرن اول هجرت بودند، جریان به همین منوال بود، ایشان هم چیزی به آنچه مفسرین طبقه اول، و صحابه، در طریقه تفسیر سلوک کرد، بودند، نیفزودند، تنها چیزی که به آن اضافه کردند، این بود که بیشتر از گذشتگان در تفسیر خود، روایت آوردند، ( که متاسفانه در بین آن روایات، احادیثی بود که یهودیان جعل کرده، و در بین قصص و معارف مربوط به آغاز خلقت، و چگونگی ابتداء خلقت آسمانها، و تکوین زمین، و دریاها، و بهشت شداد، و خطاهای انبیاء و تحریف قرآن، و چیزهائی دیگر از این قبیل دسیسه و داخل احادیث صحیح نمودند، و هم اکنون در پاره‏ای روایات تفسیری و غیر تفسیری، از آن قبیل روایات دیده می‏شود ) .


بعد از رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسل? ?‏) در عصر خلفاء، فتوحات اسلامی شروع می‏شود، و مسلمانان در بلاد فتح شده با فرقه‏هائی مختلف، و امتهائی گونه‏گون، و با علمای ادیان و مذاهب مختلف آشنا میشوند، و این خلطه و آمیزش سبب می‏شود بحث‏های کلامی در مسلمانان شایع شود .


از سوی دیگر در اواخر سلطنت امویان و اوائل عباسیان، یعنی در اواخر قرن اول هجرت، فلسفه یونان بزبان عربی ترجمه شده، در بین علمای اسلام انتشار یافت، و همه جا مباحث عقلی ورد زبانها و نقل مجالس علماء شد . </span>


و از سوی سوم مقارن با انتشار بحثهای فلسفی، مطالب عرفانی و صوفی‏گری نیز در اسلام راه یافته، جمعی از مردم به آن تمایل نمودند، تا بجای برهان و استدلال فقهی، حقایق و معارف دینی را از طریق مجاهده و ریاضت‏های نفسانی دریابند .


و از سوی چهارم، جمعی از مردم سطحی به همان تعبد صرف که در صدر اسلام نسبت بدستورات رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسل? ?‏) داشتند، باقی ماندند، و بدون اینکه کاری به عقل و فکر خود داشته باشند، در فهم آیات قرآن به احادیث اکتفاء نموده، و در فهم معنای حدیث هم هیچگونه مداخله‏ای ننموده، به ظاهر آنها تعبد می‏کردند، و اگر هم احیانا بحثی از قرآن می‏کردند، تنها از جهات ادبی آن</span>


ترجمة المیزان ج : 1ص :9


بود، و بس .


  

حروف مُقطّعه قرآن
حروف مقطعه یعنی جدا جدا، چهارده حرف از الفبای زبان عرب در ابتدای 29 سوره قرآن مجید می باشد، که آنها را حروف مقطعه مینامند و آن حروف عبارتند از:
1- الف، 2- ح، 3- ر، 4- س، 5- ص، 6- ط، 7- ع، 8- ق، 9- ک، 10- ل، 11- م، 12- ن، 13- ه، 14- ی.
حروف مقطعه قرآن یک حرف، دوحرفی، سهحرفی، چهارحرفی و پنج حرفی است که به ترتیب عبارتند از:
یک حرفی: ص، ق، ن.
دو حرفی: طه، طس، یس، حم.
سه حرفی: الم، الر، طسم.
چهار حرفی: المص، المر.
پنج حرفی: کهیعص، حمعسق.
در مورد حروف مقطعه نظرات گوناگونی از طرف مفسرین و دانشمندان اسلامی بیان شده که مهمترین آنها دو نظریه زیر است:
1- حروف مقطعه اوائل سُوَر قرآن برای جلب توجه مشرکین به شنیدن آیات بعدی است.
2- قرآن از سنخ سخن و حرف است یعنی مرکب از حروفی است که، بشر هم با همان حروف مکالمه و مکاتبه می نماید.ولی از آوردن مانند آن ناتوان است.

تفسیر حروف مقطعه با مغزهای الکترونیکی
چندی قبل، مجله معروف مصری " آخرساعة" که بزرگترین مجله مصور خاورمیانه محسوب می گردد، گزارشی دربـاره تحقیقـات شگفت انـگیـز یک دانشـمند مسـلمـان مصـری در مورد تفسیر پارهای از آیات قرآن مجید به کمک مغزهای الکترونیکی منتشر ساخت که اعجاب همگان را در نقاط مختلف جهان بر انگیخت.
این تحقیقات که محصول سه سال کوشش پی گیر و کار مداوم " دکتر رشاد خلیفه" دانشمند شیمی دان مصری بود بار دیگر این حقیقت را به ثبوت رسانید که این کتاب بزرگ آسمانی محصول مغز بشر نیست و انسانها قادر نخواهند بود مثل آن را بیاورند.
دکتر رشاد این تحقیقات را در آمریکا در شهر" سانتلویس" در ایالت " میسوری" انجام داد.
تمام کوشش استاد مزبور برای کشف معانی حروف مقطعه قرآن یعنی حروفی مانند (ق، الم، یس و000) صورت گرفته است، او به کمک محاسبات پیچیده ای ثابت کرده است که رابطه نزدیکی میان حروف مزبور، با حروف سوره ای که در آغاز آن قرار گرفته اند، وجود دارد ( دقتکنید). 
بنابر این از مغز الکترونیکی تنها برای انجام محاسبه تعداد حروف سوره ها و به دست آوردن نسبت ( و به اصطلاح ) " درصد" هر یک از حروف کمک گرفته است نه اینکه تفسیر آیات قرآن را از ماشین خواسته باشد.
ولی مسلماً اگر این ماشینها نبودند هیچ بشری قادر نبود به وسیله قلم و کاغذ این محاسبات را طی سالیان دراز انجام دهد.
اکنون به سراغ شرح کشف دانشمند مزبور برویم:
دکتر رشاد می گوید: می دانیم قرآن مجید 114سوره دارد که از میان آنها 86سوره در مکه نازل گردیده و 28سوره در مدینه، و از میان مجموع سوره های قرآن 29سوره است که در آغاز آنها " حروف مقطعه" آمده است.
جالباینکه این حروف مجمـوعاً درست نصف حـروف 28 گـانه الفـبای عــربی را تشکیل می دهد و آنها عبارتند از (ا، ح، ر، س، ص، ط، ق، ک، ل، م، ن، ه، ی ) که گاهی آنها را " حروف نورانی " نیز می نامند.
او می گوید سالها بود که من می خواستم بدانم معنی این " حروف به ظاهر از هم بریده " در آغاز سوره های قرآن چیست؟ و هر قدر به تفاسیر مفسران بزرگ و آراء مختلفی که در این زمینه داده بودند مراجعه کردم پاسخ قانع کننده ای نیافتم از خداوند یاری جستم و به م طالعه دست زدم.
ناگهان به این فکر افتادم که شاید میان این حروف، و حروف هر سوره ای که آنها در آغازش قرار گرفته اند رابطه ای وجود داشته باشد.
اما بررسی تمام حروف 14 گانه نورانی در 114سوره قرآن و تعیین نسبت هر یک از آنها و محاسبات فراوان دیگری که می بایست در این زمینه بشود چیزی نبود که بدون استخدام مغزهای الکترونیکی امکان پذیر باشد.لذا قبلاً تمام حروف مزبور را در 114سوره قرآن به طور جدا گانه و همچنین مجموع حروف هر سوره را دقیقاً تعیین کرده، با شماره هر سوره، به مغز الکترونیکی ( برای انجام محاسبات پیچیده بعدی) سپردم این کار و مقدمات دیگر در مدت دو سال عملی شد.
سپس مغز الکترونیکی را یک سال تمام برای انجام محاسباتی که به آن اشاره شد به کار گرفتم.نتیجه این محاسبات بسیار درخشان بود و برای نخستین بار در تاریخ اسلام پرده از حقایق شگفتانگیزیبرداشتهشد که اعجاز قرآن را ( علاوه بر جنبههای دیگر) از نظر ریاضی و نسبت حروف قرآن کاملاً روشن می ساخت.
مغز الکترونیکی با محاسبات خود برای ما روشن ساخت که میزان هر یک از حروف 14 گانه در هر سوره از 114سوره قرآن به نسبت مجموع حروف آن سوره؛ چند درصد است.
فی المثل، پس از محاسبه می یابیم که نسبت حرف قاف که یکی از حروف نورانی قرآن است در سـوره "فـلق" بـزرگترین رقـم را دارد (700،6) درصـد و در درجـه اول در میـان سورههای قرآن است ( البتهبه استثنای سوره ق ) بعد از آن سوره "قیامت" قرار دارد که تعـداد قافـهای آن نسبت به حـروف مـزبور (907،3) در صـد مـی بـاشد و پـس از آن ســــوره 
"والشّمس"است (906،3) در صد و همانطور که ملاحظه می کنیم تفاوت سـوره "قیامت" و "الشمس" فقط یکهزارم درصد است!
و به همین ترتیب این نسبت را در تمام 114سوره قرآن به دست می آوریم ( نه تنها در باره این یک حرف بلکه در باره تمام حروف 14 گانه نورانی ) و به این ترتیب نسبت مجموع حروف هر یک از سورهها با یکایک این حروف روشن می گردد.
اکنون به نتایج جالبی که از این محاسبات به دست آمده توجه فرمایید:
1- نسبت َ( ق ) در سوره " ق " از تمام سورههای قرآن بدون استثناء بیشتر است یعنی آیاتی که در طی 23 سال، دوران نزول قرآن، در 113سوره دیگر قرآن آمده آنچنان هست که حرف قاف در آنها کمتر به کار رفته است، و این راستی حیرتآور است که انسانی بتواند مراقب تعداد هر یک از حروف سخنان در طول 3 سال باشد، و در عین حال آزادانه مطالب خود را بدون کمترین تکلفی بیان کند.مسلما ًچنین کاری از عهده یک انسان بیرون است، حتی محاسبه آن برای بزرگترین ریاضی دانان بدون کمک مغزهای الکترونیکی ممکن نیست.
اینها همه نشان می دهد که نه تنها سورهها و آیات قرآن بلکه " حروف قرآن " نیز روی حساب و نظام خاصی است که فقط خداوند قادر بر حفظ آن می باشد.
همچنین محاسبات نشان داد که حرف ( ص ) در سوره " ص " نیز همین حال را دارد یعنی مقدار آن به تناسب مجموع حروف سوره، از هر سوره دیگر قرآن بیشتر است.
و نیز حرف ( ن ) در سوره " ن و القلم " بزرگترین رقم نسبی را در 114سوره قرآن دارد تنها استثنایی که در این زمینه وجود دارد سوره " حجر " است که تعداد نسبی حروف ( آن ) در آن بیشتر از سوره ( ن و القلم ) است، اما جالب این است که سوره حجر یکی از سورههایی است که آغاز آن ( الر ) می باشد.و بعدا ًخواهیم دید این سورهها که آغاز آنها ( الر ) است باید همگی در حکم یک سوره محسوب گردد، و اگر چنین کنیم نتیجه مطلوب به دست خواهد آمد یعنی نسبت تعداد ( ن ) در مجموع اینها از سوره " ن و القلم " کمتر خواهد شد.
2- چهار حرف ( المص ) را در آغاز سوره اعراف در نظر بگیرید، اگر الفها، میمها و صادهایی که در این سوره وجود دارد با هم جمع کنیم و نسبت آن را با حروف این سوره بسنجیم، خواهیم دید که از تعداد مجموع آن در هر سوره دیگر قرآن بیشتر است.
همچنین چهار حرف ( المرا ) در آغاز سوره " رعد " همین حال را دارد، و نیز پنج حرف ( کهیعص ) در آغاز سوره " مریم " اگر روی هم حساب شوند، بر مجموع این چند حرف در هر سوره دیگر قرآن فزونی دارند.
در اینجا به چهره تازه تری از مسأله بر خورد می کنیم که نه تنها یک حرف جدا گانه در این کتاب آسمانی روی حساب و نظم خاص گسترده شده، بلکه حروف متعدد آن نیز چنین وضع حیرت آوری را دارد.
تاکنون بحث درباره حروفی بود که تنها در آغاز یک سوره قرآن قرار داشت، اما حروفی که در آغاز چند سوره قرار دارد ( مانند المرا و الم ) شکل دیگری به خود می گیرد؛ و آن اینکه بر طبق محاسبات مغز الکترونیکی مجموع این سه حرف مثلاً ( ا، ل، م ) اگر در مجموع سوره هایی که با " الم " آغاز می گردد حساب شود، و نسبت آن با مجموع این سـوره ها به دست آید، از میزان آن در هر یک از سوره های دیگر قرآن بیشتر است.
در اینجا باز مسأله صورت جالبتری به خود گرفته و آن اینکه نه تنها حروف هر سوره قرآن تحت ضابطه و حساب معینی است، بلکه مجموع حروف سوره های مشابه نیز ضابطه و نظام واحدی دارند.
ضمناً نکته این موضوع نیز روشن می شود که از چه رو چند سوره مختلف قرآن با " الم " یا با " المرا " آغاز شده و این یک موضوع تصادفی و بیدلیل نیست.
( دکتر رشاد محاسبات پیچیده تری روی سوره های مشتمل بر" حم " انجام داده است که برای اختصار از آن صرف نظر می کنیم).
استاد مزبور ضمن این مطالعات به نکات جالب دیگری دست یافته که به ضمیه نکات تازه ای که می توان از آن استنتاج کرد از نظر خوانندگان می گذرانیم:
1- رسم الخط اصلی قرآن را حفظ کنید
او می گوید تمام این محاسبات در صورتی صحیح است که به رسم الخط اصلی و قدیمی قرآن دست نزنیم ( مثلاً اسحق و زکوة و صلوة را به همین صورت بنویسیم، نه اسحاق و زکات و صلاة ) در غیر این صورت محاسبات ما به هم خواهد خورد.
2- دلیل دیگری بر عدم تحریف قرآن
این تحقیقات نشان می دهد که در قرآن مجید حتی یک کلمه و یا یک حرف کم و زیاد نشده، والا به طور مسلم محاسبات ما روی قرآن کنونی صحیح از آب در نمی آمد.
3- اشارات پر معنی
در بسیاری از سوره های قرآن که با حروف مقطعه آغاز می شود پس از ذکر این حرف، اشاره به حقانیت و عظمت قرآن شده مانند: الم ذلک الکتاب لاریب فیه و امثال آن، و این خود اشاره لطیفی به ارتباط حروف مزبور با اعجاز قرآن می کند.
نتیجه بحث:
از مجموع بحث فوق چنین نتیجه می گیریم که حروف قرآن مجید که طی 23 سال بر پیامبر (ص) نازل شده حساب دقیق و منظمی دارد و هر یک از حروف الفبا با مجموع حروف هر سوره دارای یک نسبت ریاضی کاملاً دقیق است که حفظ و نگهداری چنین نسبتی برای بشر-بدون استفاده از مغزهای الکترونیکی - امکان پذیر نیست.
البته شک نیست که بررسیهای دانشمند مزبور چون در آغاز راه است خالی از نقائصی نیست که باید با حوصله تمام وسیله او و دانشمندان دیگر تکمیل گردد.

قرآن و علوم روز
قرآن در قالب بیان نشانه های قدرت الهی به بعضی از قوانین علمی اشاره نموده است که بسیاری از آنها هنوز برای بشر ناشناخته است، از جمله زندگی در کرات دیگر، لذا جهت آشنایی خوانندگان به نمونه هایی از آیات اشاره می گردد.

1- وَ کُلُُّ شییِ عِنْدَهُ بِمِقْدارِ
این آیه اشاره است به اینکه هر چیزی هم از لحاظ کمیت و مقدار و هم از نظر کیفیت دارای اندازه و قطع است.

2- وَ هُو َالّذی خَلَقَ السَّمواتِ وَ الارْض ِفی سِتَّةِ اَیّامِ
با توجه به اینکه ( یَوْم ) در واژه تنها به معنای یک روز دوازده ساعته نیست بلکه به قسمتی از زمان گفته می شود می تواند اشاره به دورانهای تکامل باشد 

3- وَ السَّماءَ بَنَیْناها بِاَیدٍ و اِنّا لَمُوسِعُونْ
این آیه اشاره به توسعه جهان دارد، و با توجه به اینکه در سوره انبیاء آیه30 می فرماید: زمین و آسمان ( رتق ) بودند و ما آنها را از هم جدا کردیم ( فَتْق )، به انفجار بزرگ آغاز جهان اشاره می نماید که موضوع مورد بحث علما و دانشمندان امروز جهان است.

4- اللهُ الَّذی رَفَعَ السَّمواتِ بِغَیْر عَمَدٍ تَرَوْنَها
این آیه اشاره به ( جاذبه عمومی) اینکه کرات آسمانی به وسیله ستونی غیر مرئی نگه داشته شده اند.همان نیروی عظیم جاذبه است که قرآن هزار و چهار صد و اندی سال پیش به آن اشاره نموده است.

5- وَ مِنْ کُلّ ِشَییٍ خَلَقْنا زَوْجین
این آیه اشاره دارد به زوجیت تمام چیزهای جهان از ریز و درشت، نه تنها گیاهان و حیوانات و انسان که اتم ها و حتی ذرات کوچکتر از اتم ازاین قانون پیروی می نمایند.

6- یا مَعْشَرَ الْجِنّ وَ اِلِاْنْسَاِنِ اِسْتَطَعْتُمْ اَنْ تَنْفُذُوا مِنْ اَقْطارِ السَّمواتِ وَ اَلاْرْض فَانْفُذُوا، لاتَنْفُذُونَ اِلاّ بِسُلْطان.
این آیه در هزار و چهار صد و اندی پیش انسانها را مورد خطاب قرار داده که نفوذ در آسمان تنها از طریق علم و عقل و قدرت فکری ( سُلْطان) میسّر است.

7- یُسبِّحُ لَهُ السَّمواتِ السَّبْعِ وَ الَاَرْضِ وَ مَنْ فیهِنَّ
با توجه به اینکه لفظ ( مَنْ) بیشتر برای موجودات با شعور استعمال می شود، آیه اشاره دارد به وجود موجودات باشعور در کرات دیگراعم از فرشتگان و مانند انسانها.

8- وَ اَرْسَلْنَا الرّیاحَ، فَاَنْزلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَاَسْقَیْناکُمُوهُ، وَ ما اَنْتُمْ لَهُ بِخازَنینَ 
در این آیه اشاره به نقش بادها می کند در فرو ریختن بارانها، و نقش بادها در تخلیه فضای الکتریکی میان ابرهای حامل باران، و نقش آن در عمل لقاح حیوانات.

9- بَلی قادِرینَ عَلی اَنْ نُسَوِیَ بَنانَهُ
آیه مذکور این حقیقت را بازگو می کند که در تمام دنیا یک سر انگشت از لحاظ خطوطی که دارد با انگشت دیگر اصلاً شباهت ندارد و این یکی از بارزترین نشانههای عظمت خداوند و قرآن کریم است که در هزار و چهار صد و اندی سال پیش به این حقیقت اشاره نموده و ادارات جنایی در قرن حاضر به این موضوع پی برده و در کشف جرم از آن بهره می گیرند.

اعجاز عددی قرآن
تساوی عددی و هماهنگی رقمی و تناسب در موضوعات قرآن کریم چیزی است که قدرت بشـری از ذکر آن به گونه ای فـرا گیـر نـاتوان اسـت، و از توضیـح کـامل بیان شامل آن در می ماند و از اینکه بتواند حق این معجزه بزرگ را از لحاظ اعداد و ارقام و شرح و تفسیر کاملاً ادا کند ناتوان است.به عنوان نمونه تعدادی از تناسبهای عددی آیات قرآن را جهت استفاده علاقمندان می آوریم.

اَجْر:
واژه اَجْرْ ( مزد) 108 بار در قرآن آمده و به همین اندازه واژه فِعْلْ ( کار) آمده است.و جزاء " کیفر - پاداش" 117 بار در قرآن به کار رفته و مَغْفِرَتْ 334 بار، در نتیجه، مُزد با کار و حِساب با عدل و داد در قرآن بر ابر آمده است. ولی آمرزش دو برابر کیفر به کار رفته است و این یکی از شگفتیهای تساوی و تناسب و توازن در آیات قرآن است.

اَلْبابْ:
کلمه ( اَلْباب ْ) به معنی ( مغزها -خردها ) 16 بار در قرآن آمده است که با کلمه اَلْاَفْئِدَة ( دلها ) برابر است.

اِبْلیسْ:
در قرآن لفظ اِبْلیسْ 11 بار آمده و عینا ًبه همین تعداد یعنی 11 مرتبه فرمان به اِسْتِعاذِه ( پناه بردن به خدا ) تکرار شده است.

اِنْفاقْ:
واژه اِنْفاقْ و مشتقاتش73 بار در قرآن آمده است که با لفظ رِضا ( خوشنودی ) و مشتقات آن برابر است.

اَصْنامْ:
الفاظ اَصْنام ْ( بتها ) و خَمْر ْ( شراب مست کننده ) و خِنْزیرْ ( خوک ) و بَغْضاء ْ( دشمنی شدید ) و حَصَب ْ(پـاره سنگ است که به مـردم ( گناهکاران ) اصابت می کند و بـدیـن وسیلــه عــذاب می شوند ) و تَنْکیلْ ( تعذیب- عذاب کردن شدید ) و حَسَد ْ( رشک ) و خِیبَت ْ( ناکامی -نومیدی ) هر کدام 5 بار در قرآن مجید به کار رفته، با وجود آنکه به گونه ای پراکنده و دور از یکدیگر در سوره های قرآن واقع شده ان

آیاتْ:
واژه آیات 382 بار در قرآن آمده و با توجه به اینکه واژه النّاسْ ( مردم ) 241 بار و اَلْملائِکَة ( فرشتگان ) 86 بار و عالَمین ( جهانیان ) 73 بار در قرآن به کار رفته، کلمه آیات ( نشانهها ) به اندازه مجموع واژه های ناس و ملائکه و عالمین به کار رفته است.

ایمانْ:
ایمان و مشتقات آن 811 بار در قرآن به کار رفته و لفظ عِلْم و مشتقات آن 782 بار و مترادف علم یعنی کلمه مَعْرِفَتْ با مشتقاتش29 مرتبه در قرآن کریم آمده است.در نتیجه علم و معرفت و مشتقات آن دو مجموعاً 811 بار تکرار شده اند که مساوی با لفظ ایمان به کار رفته اند.

اَلنّاسْ:
کلمه اَلنّاس و مشتقات و مترادفات آن 368 بار در قـرآن آمده و این مساوی با واژه رَسول می باشد که با مشتقاتش 368 بار در قرآن به کار رفته است.

بُخْلْ:
کلمه بخل در قرآن کریم 12 مرتبه آمده که با لفظ حسرت ( دریغ-اندوه ) و طَمَع ْو جُحُود ( انکار ورزیدن ) برابر است.

بَصَرْ:
تعداد مواردی که در قرآن از ( بَصَر ْو بَصیرَة ) یاد شده 148 مرتبه می شود، که با تعداد مواردی که از ( قَلْب و فُؤاد ) سخن رفته برابر است.

بَعْثْ:
لفظ بَعْث ْ( زنده کردن مردگان ) و مشتقات و مردافات آن 45 بار در قرآن کریم آمده، و درست به اندازه و لفظ صِراط است.

بِرّ:
لفظ بر ّ( نیکی ) و تمام مشتقاتش 20 بار در قرآن آمده، که با واژه ثَواب و مشتقاتش برابر است.

تَلاوَت:
کلمه تلاوت ( خواندن - پیروی کردن ) در قرآن 62 بار آمده و با موارد به کار رفته واژه صالِحاتْ برابر است.

جَحیم:
کلمه جحیم ( دوزخ ) 26 بار در قرآن تکرار شده، که برابر با لفظ عِقاب ( کیفر ) می باشد.

حِساب:
کلمه حساب 29 بار در قرآن به کار رفته که درست به اندازه موارد به کار رفته واژه ( عَدْل ْو قِسْط ) می باشد. زیر ا14 بار واژه عدل و 15 بار واژه قسط در قرآن کریم به کار رفته است.



حَیاتْ:
کلمه حیات و مشتقاتش در آنجا که ویژه حیات انسان است به شمار می رود 145 بار در قرآن کریم آمده است و درست به همین اندازه واژه مرگ و مشتقاتش در قرآن به کار رفته است.


حَرْثْ:
واژه حرث ( کِشت ) 14 بار در قرآن آمده، و به همین اندازه واژه ِزراعَت ( کشاورزی ) به کار رفته، و جالب است که لفظ فاکهة ( میوه ) نیز به همین اندازه است.

حَرْبْ:
کلمه حرب ( جنگ ) و مشتقاتش 6 بار در قرآن آمده، و جالب اینکه تعداد واژه أسری ( اسیران ) نیز به همین اندازه به کار رفته است.

دُنیاوِآخَرَتْ:
کلمه دنیا در قرآن 115 بار رفته و واژه آخرت نیز عینا ً115 بار در قرآن آمده است.در صورتی که لفظ دنیا به تنهایی و جدا از لفظ آخرت و همچنین لفظ آخرت جدای از لفظ دنیا در آیاتی چند به کار رفته اند با این همه تعداد واژه دنیا و آخرت برابرند.

خِیانَتْ:
کلمه خیانت 16 بار در قرآن آمده که درست مساوی لفظ خُبْثْ ( ناپاک ) می باشد.

دینْ:
کلمه دین و مشتقات آن 92 بار در قرآن به کار رفته است که با واژه مساجد و مشتقاتش که در قرآن آمده برابر است.


رُسُل:
واژه رسل 368 بار تکرار شده و واژه نبی 75 بار و بَشیر 18 بار و نَذیر 57 بار که مجموع ارقام مذکور 518 مرتبه است، جای شگفتی است که این عدد با تعداد مواردی که اسامی پیامبران آمده، برابر است، یعنی اسامی پیامبران الهی ( آدم، نوح، ابراهیم000) نیز 518 بار در قرآن به کار رفته است.

رَحیم:
لفظ رحیم که در اسماء حسنی برای خداوند است 114 بار در قرآن آمده، در حالی که رَحمان 57 بار آمده که درست نصف لفظ رحیم می باشد به علاوه رقم 114 همان عددی است که سوره های قرآن کریم به تعداد آن نازل شده است.

سَلام:
واژه سلام و مشتقاتش50 بار در قرآن آمده و به همین اندازه واژه طیبات ( پاکیزه ها ) به کار رفته است.
شَهر:
خداوند در قرآن می فرماید: " اِنَّ عَّدَةَ الشُهُورِ عِنْدَاللهِ اثْنا عَشَرَ شَهْرَاً فی کِتابِ الله " سوره توبه آیه 26یعنی " تعداد ماهها نزد خدا و در کتاب او دوازده ماه است " آنگاه می بینیم واژه شهر ( ماه ) 12بار در قرآن مجید تکرار شده است، یعنی درست به اندازه ماههای سال و واژه یَوم ( روز ) با سایر موارد 365 در قرآن آمده است که درست به تعداد روزهای سال است و نیز واژه یَوم به صورت جمع یعنی ( اَیّام ) و مثنی ( دو روز ) و اَیاماً جمعاَ 30 بار به کار رفته که به اندازه روز های ماه می باشد.


صالِحات:
صالحات ( کارهای درست ) و همه مشتقات آن 167 بار در قرآن به کار رفته، و عیناً به همین تعداد لفظ ( سَیّئات ) یعنی بدیها با تمام مشتقاتش به کار رفته است.

صَیْف:
واژه صیف و اَلْحرّ ( تابستان و گرما ) و اَلشِّتاءْ و اَلْبَرْددْ ( زمستان و سرما ) در قرآن کریم با یکدیگر برابرند و هر کدام 5 بار آمده است.با آنکه جز در سوره قریش آیه 2 و 3در جای دیگر از قرآن با یکدیگر به کار نرفته اند.

صِیام:
واژه صیام ( روزه ) و صَبْر ( شکیبایی ) و دَرَجات و شَفَقَت ( بیمناکی - مهربانی ) هر کدام 14 بار در قرآن آمده و با هم به طور مساوی به کار رفته اند.

صَلوة:
واژه صلوة ( نماز -دعا ) 67 بار در قرآن به کار رفته، که با واژه نَجات و مَلائِکَة و قُرآن به کار رفته است.

طُهر:
واژه طهر ( پاکی ) و تمام و مشتقاتش31 بار در قرآن کریم آمده است که با موارد به کار رفته واژه اِخْلاص و تمام مشتقاتش برابر است.


عددهفت:
قرآن می فرماید :عدد آسمانها7 است و این حقیقت را هفت بار در آیات تکرار کرده است و نیز وقتی قرآن کریم از آفرینش آسمانها و زمین در شش روز یاد می کند این حقیقت را نیز 7بار در آیات می آورد و همچنین عرضه شدن آفریدگان بر خداوند را 7 بار ذکر کرده است و نیز فرموده است :کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند عمل آنها به این می ماند که دانهای هفت خوشه بر آورد.
و در مورد کلمات خداوند که اگر هفت دریا مرکب آن شوند پایان نمیپذیرد، عدد هفت آمده و در مورد دوزخ نیز می فرماید : دوزخ 7باب ( در ) دارد.
و باز نخستین سوره قرآن سوره فاتِحَة است که هفت آیه دارد و عدد کلمات شهادتین یعنی لا اِلهَ اَلاّ الله، مُحَمَّدٌ رَسولُ الله نیز7 است. 

عَقل:
کلمه عقل و مشتقاتش 49 بار در قرآن آمده و با موارد به کار رفته واژه نور در قرآن برابر است


فُجّار: 
واژه فجار ( بدکاران ) 3بار در قرآن آمده، در حالی که لفظ اَبْرار ( نیکوکاران ) 6مرتبه، یعنی دو برابر فجار آمده است.


لِسان:
کلمه لسان ( زبان ) 25بار در قرآن آمده، که با تعداد مواردی که واژه مُوعِظَة ( پند و اندرز ) آمده برابر است.

‎مُحَمَّد:
نام شریف پیامبر اسلام ( ص ) یعنی ( محمّد ) 4بار در قرآن آمده و به لحاظ تعداد با واژه های رُوح القُدُسْ و مَلَکوت و سِراج ( چراغ ) برابر است.
و نیز نام محمّد ( ص ) به همان تعدادی به کار رفته که واژه شَریعَت ( طریقه، آئین ) در قرآن آمده است.
بنابر این نام محمّد ( ص ) با روح القدس و ملکوت و سراج و شریعت برابر آمده است.

مُصیبَت:
لفظ مصیبت ( پیش آمد ناگوار ) و مشتقات آن 75بار در قرآن آمده که درست مساوی با تعداد به کار رفته واژه شُکر می باشد.

مُحَبَّت:
واژه محَبت و تمام مشتقاتش 83 بار در قرآن آمده، که با واژه طاعَت ( فرمانبرداری ) برابر است.

مَصیرْ:
واژه مصیر ( بازگشت ) 28بار در قرآن آمده است که به همین تعداد 28بار واژه اَبَدْ ( همیشه ) آمده است.

مُسْلِمینْ:
کلمه مسلمین 41 بار در قرآن آمده و جای شگفتی است که مساوی لفظ جهاد می باشد که در قرآن به کار رفته است.


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :12
بازدید دیروز :0
کل بازدید : 2719
کل یاداشته ها : 19


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ